و حالا انتهای کوچه شعر
منم با انتظاری مبهم و زرد
ولی ایکاش جادوی نگاهت
غزل های مرا غارت نمی کرد
دوستم از بس که میخواند زبان میزند بیرون زبانش از دهان
گفته ازبس Can you Speak English رفته از یادش زبان مادریش
کرده پشتش را به آداب و رسوم گفته است: I am blackboard in the room
او که کلی شعر حافظ حفظ بود تازه گاهی چیزهایی میسرود
دور از آن احوال عرفانی شده روزگارش just for funی شده
میخورد اسپاگتی،لازانیا فست فودیmade in italia
میکند موزیک در گوشش Play هرچه میگوییم میگوید Okay
سیم قلبش بس که وایرلس شده تازگی ها اندکی دپرس شده
ای فدای غصه هر روز تو Im sorry های عالم سوز تو
خسته ایم از جمله های خارجیت لطف کنو این جمله هارو کن Delete
شعر از:سید امیرسادات موسوی
uncle vegetable seller oh ye do you have vegetable oh ye ... ... i want a lemon oh ye i want u alone oh ye uncle vegetable seller ... oh ye i want a cherry oh ye strawberry oh ye i want an apple oh ye can we be a couple oh ye uncle vegetable seller oh ye sabzit ashie oh yeaخخخخخخخخخ... فقط خودتونو کنترل کنین :))))
آدم ها گاهی اوقات گریه می کنند نه بخاطر اینکه ضعیف هستند؛بلکه به این خاطر که برای مدت طولانی قوی بوده اند!
* * * * * * * *
عطرشان را با خودشان ميآورند
جا ميگذارند
و ميروند
آدمها
ميآيند و ميروند
ولي
توي خوابهايمان ميمانند
آدمها
ميآيند و ميروند
ولي
ديروز را با خود نميبرند
آدمها
ميآيند
خاطرههايشان را جا ميگذارند
و ميروند
آدمها
ميآيند
تمام برگهاي تقويم بهار ميشود
ميروند
وچهار فصل پاييز را
با خود نميبرند
آدمها
وقتي ميآيند
موسيقيشان را هم با خودشان ميآورند
و وقتي ميروند
با خود نميبرند
آدمها
ميآيند
و ميروند
ولي
در دلتنگيهايمان
شعرهايمان
روياي خيس شبانهمان ميمانند
جا نگذاريد
هر چه ميآوريد را با خودتان ببريد
به خواب و خاطرهي آدم برنگرديد ....
"فروردين"
خسرو شکيبايي،علي دايي،محمدرضا گلزار،فردين،چارلي چاپلين،مارلون براندو،هیتلر،مهتاب سالاری:))
"ارديبهشت"
رضا عطاران،بهنوش بختياري،فريدون زندي،همايون شجريان،هيتلر،نانسي عجرم،بابامحسنم
"خرداد"
عزت الله انتظامي،امين حيايي،رضا کيانيان،جواد رضويان،عابدزاده،مرلين مونرو.مامان اشرفم
"تير"
هديه تهراني،رضا شفيعي جم،گلشيفته فرهاني،الناز شاکردوست،نيوشا ضيغمي،ژان کوکتو
"مرداد"
علي حاتمي،شقايق فرهاني،امين تارخ،داريوش ارجمند،رضا صادقي،الفرد هيچکاک
"شهريور"
اکبر عبدي،نيکي کريمي،جواد نکونام،بنيامين بهادري،تهمينه ميلاني،سوفيا لورن
"مهر"
سهراب سپهري،مهتاب کرامتي،باران کوثري،عادل فردوسي پور،علي پروين،فردريش نيچه
"ابان"
نيما يوشيج،علي کريمي،شيلا خداداد،مريم حيدرزاده،احسان خواجه اميري،گاندي
"اذر"
ناصر حجازي،بهاره رهنما،علي صادقي،داريوش مهرجويي،داريوش فرهنگ،بتهوون
"دي"
فروغ فرخزاد،ترانه عليدوستي،رامبدجوان،رضا فروتن،ناصر عبداللهي،لويي پاستور
"بهمن"
صادق هدايت،شهاب حسيني،علي نصيريان،عليرضا خمسه،محمود فرشچيان،اديسون،گاليله
"اسفند"
پروين اعتصامي،اندرانيک تيموريان،مرجانه گلچين،رضا شاه،اخوان ثالث
ﺍﺗـﻞ ﻣـﺘـﻞ ﯾـﻪ ﻣـﻮﺭﭼـﻪ ، ﻗـﺪﻡ ﻣـﯿـﺰﺩ ﺗـﻮ ﮐـﻮﭼـﻪ
ﺍﻭﻣـﺪ ﯾـﻪ ﮐـﻔـﺶ ﻭﻟـﮕـﺮﺩ ، ﭘـﺎﯼ ﺍﻭﻧـﻮ ﻟـﮕـﺪ ﮐـﺮﺩ
ﻣـﻮﺭﭼـﻪ ﭘـﺎﺷـﮑـﺴـﺘـﻪ ، ﺑـﺎ ﺑـﺮﮔـﯽ ﭘـﺎﺷﻮ ﺑـﺴﺘـﻪ
ﻧـﻤـﯿـﺘـﻮﻧـﻪ ﮐـﺎﺭ ﮐـﻨـﻪ ، ﺩﻭﻧـﻪ ﻫـﺎﺭﻭ ﺑـﺎﺭ ﮐـﻨـﻪﻣـﻮﺭﭼـﻪ ﺟـﻮﻧـﻢ ﺗـﻮ ﻣـﺎﻫـﯽ ، ﻋـﯿـﺐ ﻧـﺪﺍﺭﻩ ﺳـﯿـﺎﻫـﯽ ،
ﺧـﻮﺏ ﺑـﺸـﻪ ﭘـﺎﺕ ﺍﻟـﻬـﯽ!!!
یک وقت هایی هم هست که بچه می شوم. بی منطق. حرف ناجور می زنم. نفرین الکی میکنم. کاسه صبرم را می زنم زمین،می شکنم.ور ور غر می زنم. بالا و پایینم کنی، آرام نمی شوم. کم هست...ولی هست. مثل هر آدم دیگری یکهو از کوره در می روم.چاک بست خورده ی زخم های کهنه ام سرباز می کنند. کلماتم بی رحم می شوند. اسمش را می گذارم خشم قلمبه. خشمی که یکهو قلمبه می شود و درز پیدامی کند به بیرون. آبرویم را می برد و ذات خرابم را رو می کند برای عزیزترین کسانم...!
خسته نباشین بچه ها دمتون گرم،گل کاشتین امشب گــــُــــــــــل؛
بووووووووووووووووووووس واس همتون
آره!باشمام یوزپلنگای ایرانی(خصوصا علیرضا جووووووووووونم)!
این شما بودین ک امشب با اون همّت مضاعفتون قلب 70میلیارد نفر یا شایدم خیلی بیشترشو 90دقیقه به تپیدن واداشتین...
و سرانجام با کمک خدا تونستید 90دقیقه سربلندانه غیرت ایرانی رو نشون جهانیان بدید
ممنون بچه ها ممنون....خــــــــــــــــــــــــــــــدددددددددددداااااااااااااایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا ممنون
درسته دقیقه91بدجور زدن تو حالمون!ولی ماهم4تا موقعیت ناب داشتیم...
اونم با اون نامردی ای ک داور درحقمون کرد!من ک به شخصه بعنوان یه ایرونی و دوسدار تیم ملیمون ازون صحنه خطا روی اشکان نمیگذرم؛پنالتیه اینجا از شیر مادر بهمون گوارا تر بود!!!خیلی بی معرفتی کرد داور....خیلی
درکل بازی خیلی خوبی کردین،ما همه پشتتونیم،به امید خدا پیش بسوی ادامه جام جهانی.......................
من دخترم! آنقــدر مهربان که ندیده ای...
من دخترم! با چشمانـی زیبا و براق
گاهی بزرگتر از آسمان
من دخترم! با قدی بلند و دخترانه
من دخترم! همانی که تو بهـش میگی ضعیفه !!
من دخترم! مخلوقی عزیز در نگاه پیامبر (ص)
من دخترم! همانی که از ترس پسرهایی مثل تو
باید مسیر مدرسه تا خانه را بدود ..
من دخترم! گاهی وقت ها شماره هایی از تو ...
گاهی چشمک هایی از تو آرامشم را گرفت ...
من دخترم! فقط به جرم دخــتر بودن !
مرد ایرانی با توأم ..
زن ظریفه ! نه ضعیف ...
ضعیف مردیه که نمی تونه یک ساعت چشم و دلشو نگه داره
من با تو هستم ...
نگاه به بدن ظریف و زنانه ام نکن ،
اراده کنم می توانم هویت مردانه ات را به آتش بکشم !
ساده مثل یک نگاه اما به مهمی حرف های نگفته ای که در آن نگاه هست.
ساده مثل چند خط نوشته اما به مهمی تأثیر عمیقش.
ساده مثل فشار دادن دکمه دوربین اما به مهمی ثبت همیشگی خاطرات.
ساده مثل گفتن یک کلمه «خداحافظ» اما به مهمی یک جدایی برای همیشه.
ساده مثل گفتن یک دروغ اما به مهمی رقم خوردن اتفاقات بد و بزرگ.
ساده مثل یک علامت + یا - اما به مهمی ثابت کردن اعتیاد داشتن یا نداشتن،
به مهمی بیمار بودن یا نبودن،به مهمی فهمیدن خبر مادر یا پدرشدن.
و ساده مثل....؟؟؟(آخـــــــریشـــــــو خـــــــــــودتــــــــــــــ بــــگــــــــــــو)
میدانی رفیق . . .
اینروزها ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ که ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻼﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﯽ؛
ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻨﺖ ﺗﯿﺰ ﻣﯿﺸﻮﺩ ..
ﺍﯾﺮﺍﻥِ ﺍﻣﺮﻭﺯِ ﻣﻦ، ﮔﺮﺑﻪ ﻧﯿﺴﺖ؛ ﮔﺮﮒ ﺍﺳت...
مردمِ کشور من با نفرت بیشتری به صحنه بوسیدن دو نفر نگاه میکنند
تا صحنه ی اعدامِ یک نفر....
با چنین مردمی زندگی کردن بَس دشوار است...!
گفتم غم تو دارم گفتا چشت دراید!
گفتم که ماه من شو گفتا دلم نخواهد!
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد گفتا هوای گرمیست!اه!اه!عرق درامد!
گفتم دل رحیمت کِی عزم صلح دارد؟ گفتا برو به سویی تا گل نِی دراید!
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سرامد گفتا که إی وای دیر شد دادِ مامان درامد!
(ایشالا شاعر اصلیش ببخشه که فاتحه ی شعرشو خوندیم!)
با من بگو از سوختن بی منت پروانه و قطره قطره جان دادن شمع
با من بگو از کوه های صاف کرده فرهاد
بگو از زیبایی روی لیلی و بیتابی مجنون
بگو از عشق بی مثال ویس و رامین
بگو از عشق آتشین خسرو
بگو از عمق چاه بیژن و وفای منیژه
بگو از عشاق نامدار جهانی
بگو تا بدانم نه من زلیخا و نه تو یوسف گم گشته ای
بگو تا آسوده ببندم توشه ی رفتن را
زن سینه های برجسته نیست.....
(واقعا تأسفناکه وقتی از یه بانو فقط چنتا برجستگی ببینی آقا پسر..)
در سکوتی سرد،شاهد پرپر شدن جزوه های نخوانده ایم،در سوسشان تا پاسی از شب بیدار میمانیم و برسر میزنیم،باشد که خداوند در پاس کردن مارا یاری فرماید
...ایام غمبار امتحانات به تمامی حضار گرامی تسلیت باد...
می نویسم با خون خود در آسمان
پرسپولیس زیباترین عشق جهان
می نویسم بر سر کوه بلند
پرسپولیس فرمانروایی سربلند
می نویسم بر تن خون روان
پرسپولیس تیم همیشه قهرمان
عاشق شعرا و دکلمه های خانوم مریم حیدرزاده هستم...
شمام برین ادامه مطلب ببینید خوش سلیقه ام یا..!؟
با من لج نکن بغض نفهم!اینکه خودت را گوشه گلویم قایم کنی چیزی را عوض نمیکند...بالاخره یا اشک میشوی در چشمانم...یا عقده در دلم...!
گاهی دلم تنگ میشود...گاهی دلم میگیرد...گاهی دلم میسوزد...گاهی دلم میلرزد...وگاه...گاهی مــــــــــی شکند...ولی هنوز هم می تپد!...بله!این دل مال من است و آن رابه تمامی کسانی که دوستشان دارم و لایق دوستاشتنند؛می سپارم...
اگر عشق قبلی خود را با دیگری دیدید هرگز حسادت نکنید، چون والدینمان به ما آموخته اند اسباب بازی های خودرا به افراد مستحق ببخشیم...
میخوام باور کنی تموم دنیامی
تو درمون دل عاشق تنهامی
میخوام باور کنی محتاج چشماتم
تو هر ثانیه هر لحظه باهاتم
میخوام باور کنی چقدددد دوسِت دارم
میخوام باور کنی تنهات نمیذارم
میخوام باور کنی چقدددد نگاهت رو تو این شبهای بی خاطره کم دارم...
من دخترم و ذاتم اینگونه است،من از کودکی مادرم،مادرِعروسکهایم!
بزرگتر که میشوم؛غصه هایم هم اندازه ی من قد میکشند،پس مادر
میشوم برای غصه هایم.به خانه ای میروم که اسمش را گذاشته اند
"بخت" ،به آنجا میروم و "عشق" را پرورش میدهم،مادر میشوم برای
همسرم،محرم میشوم برای درددل هایش،تسکین میشوم برای دردهایش...
میگذرد و بعد از عمری که مادری بودم برای خود؛حال نامم شده مادر،
فقط روی حساب اینکه کودکی در آغوش دارم!
من دخترم و از کودکی برای همه مادر میشوم...
برای پدرم،مادرم،برادرم،خواهرم،دوستانم،همسرم،غصه هایم،
تنهایی هایم و در آخر برای فرزندم...
برهنه ات میکنند تا بهتر شکسته شوی...
نترس گردوی کوچک...!
آنچه سیاه میشود روی تو نیست،دست آنهاست...
(نیمایوشیج)
تنها جایی که حجاب داشت هنگام نماز خواندن بود؛ گویا تنها کسی که به او محرم نبود خداوند بود...
آااااااااای پسری که کار امروزت بازی با دل دختراست و با اشکاشون، حس شاخ بودن بهت دست میده.یادت نره دنیا گرده؛ فردا پدر میشی!و اشکای دخترت کمرت رو میشکنه!!
گاهی دلم میخواهد خرمایی بخورم!فاتحه ای بخوانم برای روحم!شادیش ارزانی آنهایی که بودن و رفتنم برایشان فرقی ندارد...
امااااااان از یادها....
کاش آنهایی که قرار نیست در زندگی آدم بمانند تمام یادها و خاطراتشان را با خود ببرندو
هیچ ردی از خود باقی نگذارند تا وقتی پاییز میرسد،دم غروب اشک میهمان چشمها نگردد.
وقتی جوانی تصورت بر این است که کم کم پیر میشوی و این فاجعه تمام میشود
اما وای از زمانی که ببینی پیر شدهای ولی هنوز یادها ولت نمیکنند؛
بله!این کابوس تمام شدنی نیست....
وقتی که هوای خنک پاییزی هوشیارت کند و حس کنی که غمگینی و به پهنای آسمان دلت باریدن
میخواهد...
حواسمان باشد...داریم به سمتی میرویم که:بی حیایی"مد"!
بی آبرویی"کلاس"! دود"تفریح"! رابطه با نامحرم"روشنفکری"!
گرگ بودن"رمز موفقیت"! بی فرهنگی"فرهنگ"!...پشت به ارزشها
و اعتقادات،نشانه ی رشدونبوغ است!
خدایا؛ممنون که نه باکلاسم،نه روشنفکر ونه..!فقط تورا میخواهم وبس...
و تو ای(.....)مواظب ایمانت باش نکند خدارا گم کنیم....
پدر مادر شما هم متهمید....
شبها،تا پاسی از شب بیدار است.روزها به ظاهر در مدرسه و کلاس اما فکروذهنش جای دیگری است.مدام یا گوشی به دست دارد یا در نت مشغول چت است این میان کسی نیست بپرسد:در چه حالی؟!... کم کم شروع میشود؛دل میلرزد،دلبسته میشود.درگیر میشود.روزی را نمیتواند بدون او،بدون یاد او سر کند. آنقدر که شارژ ماهیانه ی اینترنت و تلفنش سر به فلک کشیده؛و بازهم کسی نیست بپرسد:چرا؟؟حکایت،حکایت غریبی نیست.حکایت این روزهای نوجوانانی است که فقط بزرگ میشوندوحکایت خانواده هاو پدرومادرهایی که زندگیشان شده کاروکاروکار....و فکر نمیکنند فرزندشان در خانه تنهاست ؛و گاهی تمام یک روز را تنهاست،او به جز خوراک و پوشاک و پول به چیزهای دیگری هم نیاز دارد.فرزندی که تنهاست،محبت میخواهد اما نمیبیند و وقتی چاره ای نمیابد،برای درمان تنهایی اش از راه دیگری چاره میجوید.حال فرقی نمیکند خیابان باشد یا نت و چت.آسیب یکی است.آسیب،دل بستن به غیر است.آسیب احساساتی است که به بازی گرفته میشود و حتی هنوز هم نه پدر چیزی میفهمد و نه مادر،اگر بفهمند هم معلوم نیست چه بر سر نوجوان خواهد آمد...چقد متهم و سرزنش خواهد شد...آن وقت تازه ه ه ه ه میپرسند"چرااااا؟؟؟!!".: Weblog Themes By Pichak :.